نتایج جستجو برای عبارت :

منتظر کولاک خرید جدید پرسپولیس باشید

منتظر کولاک خرید جدید پرسپولیس باشید : به محض شروع بازی‌ها، خودم را نشان خواهم داد !

با
پایان دوران محرومیت باشگاه پرسپولیس از جذب بازیکنان جدید، شرایط تازه‌ای
برای سرخپوشان رقم خورده است. آن‌ها از حالا به بعد می‌توانند از
بازیکنانی که در پست‌های مختلف جذب کرده‌اند، استفاده کنند.
ادامه مطلب
مادر املشی به همراه کودک 6 ماهه‌اش با اقدام به موقع پلیس از برف و کولاک نجات پیدا کردند.
سرهنگ باقر رجبی، فرمانده انتظامی شهرستان املش گفت: ماموران انتظامی این شهرستان هنگام تسهیل عبور و مرور و کمک به خودروهای گرفتار در برف با فریادهای استمداد زنی مواجه شدند.
رجبی افزود: ماموران با حضور در محل، جان مادر و کودک 6 ماهه گرفتار در برف و کولاک را نجات داده و آن‌ها را با خودروی پلیس به منزل بستگانشان منتقل کردند.
وی گفت: این زن 30 ساله با قطع شدن برق
فرمانده تیپ ۱۱۶ قزوین گفت: از شب سه شنبه که برف و کولاک سنگین بخش زیادی از استان گیلان را فرا گرفت، یگان امداد و نجات تیپ ۱۱۶ با تجهیزات و نیروی انسانی به کمک مردم گرفتار شتافتند.
به گزارش روابط عمومی ارتش، سرهنگ بیژن‌وند فرمانده تیپ ۱۱۶ قزوین گفت: درپی وقوع بارش سنگین برف و همچنین کولاک در استان گیلان و بسته شدن راه‌ها و برابر اوامر سلسله مراتب فرماندهی نزاجا، کارکنان تیپ ۱۱۶ قزوین بلافاصله از غروب سه شنبه با یگان بلیات به همراه تجهیزات ب
باسمه تعالی
آفرین بر این ملّت!
به حمدالله ملّت ایران 22 بهمن امسال در همه ی شهرهای ایران کولاک کردند و واقعا یک 22 بهمن تاریخی را رغم زدند.
تا جایی که تاریخ ثبت شده است، در تاریخ بی سابقه است که بعد از 40 سال از یک انقلاب مردم آن کشور این طور پای آرمان های آن مانده باشند.
در باران و برف و سرما آمدند تا دشمن را ناامید کنند.
این حرکت در معادلات ناقص دشمن یک حرکت تعریف نشده است که باوجود این همه مشکلات اقتصادی مردم پای 40 سالگی انقلاب خود ایستاده اند.
حا
گاهی به چیزی فکر میکنم و میگویم کاش فلان کار را میکردم و الان شاید زندگی طور دیگری بود.اما امروز بازهم مثل همیشه فهمیدم که زندگی هر لحظه اش متغیر است و من کاره ای نیستم و بخش بزرگی از افکارام سرابی بیش نیستند.مثلا امروز میخواستم شیمی دارویی را از کتابی که عکس گرفته بودم بخوانم زیرا قبلا حس میکردم این کتاب حتما چیز به درد بخوری دارد. اما امروز بعد از سه ساعت وقت تلف کردن متوجه شدم نه تنها مفید نیست بلکه اشتباهاتی هم دارد. البته اشتباه بزرگتر را
کتاب «حلزون‌های خانه به دوش» مجموعه مقالاتی است که شهید آوینی در مجلۀ سوره منتشر کرده که پس از شهادتش توسط نشر ساقی جمع آوری و تألیف شده‌ است. موضوع اصلی این مقالات، مبارزه با جریان روشنفکری و لیبرالیسم است که مثل خوره به جان انقلاب افتاده و جواب‌هایی که سید مرتضی به غرض‌ورزی‌های مزدورهای قلم به دستِ داخلی می‌دهد.
آخرین مقالۀ این کتاب به نام «تحلیلِ آسان» است که جوابی است به مقالۀ یکی از غرب زدگان به نام «حکومت آسان». عکس‌هایی که در ادا
به هوای این روز های ماه مبارک که چند خط بیشتر قرآن می‌خوانم...
هی هرچند آیه که می‌خوانم... بعدش یک آیه پشت بندش می آید...آی بنده هایی که گناه کردید اگه توبه کردید خدا را مهربان میابید...یعنی...بنده های جان این ماه ماه شماست...من آغوشم را برای شما باز کرده‌ام...نکند نا امید شوید...نکند این ماه تمام شود و شما جزء پاک شده ها نباشید...
نکند...
بعد ... ولی خدا...نگاهش... رفتارش...قلبش...مثل خدا می‌ماند...
جلوه ای از خدا می‌داند...یعنی چه؟
یعنی ولی غریب‌ش... مهدی غر
منتظر نشوید 63 ساله شوید !
در سال 1977 یک مرد 63 ساله، عقب یک بیوک را از روی زمین بلند کرد تا دست نوه‌اش را از زیر آن بیرون آورد. قبل از آن هیچ چیزی سنگین‌تر از کیسه بیست کیلویی بلند نکرده بود !
او بعدها دچار افسردگی شد‌ ، می‌دانید چرا ؟
چون در 63 سالگی فهمیده بود چقدر توانایی داشته که باورش نداشته و عمرش را با حداقل‌ها گذرانده !
منتظر نشوید 63 ساله شوید ،توانایی انسان نامحدود است ...
• منتظر:
 
چهار سهل استچهل سال هم بیایددر انتظار بازگشتت، می مانمتا استخوان هایت رااز لوث ترکش های زنگ زده ی بیالایمو بذر گل های سوسن و یاس را در چشم های خشک ات بکارمو پیشانی بند سرخ یا حسین(ع)بر پیشانی اتگره زنم. سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
 • منتظر:
 چهل سال هم بگذرد (چهل سال گذشته و من هنوز منتظرم)منتظرت می مانمتا نفست رالبخندت رااستخوان هایت رااز لوث ترکش های زنگ زده ی بیالایمو در چشم هایت سوسن و یاس بکارمو پیشانی بند سرخ یا حسینت را دوباره گره بزنم.
 
 #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
خدا می دونه چقدر بی تابم... چقدر منتظر... منتظر یه فصل از یه کتاب... فصلی که خیلی برام مهمه و قراره یه نفر برام بفرسته... مطمئنم اون یه نفر درک نمی کنه چقدر برام مهمه و چقدر منتظرم.... و نمی دونم چطوری تحمل کنم ... چطوری صبر کنم... خدا کنه زود بفرسته... خدایا... خدایا...
اوضاع مملکت که خیلی قمر در عقربه‌.. ولی من سعی می کنم بی خیال باشم... مسئله ی دیگه ای منو بی تاب کرده....
دیشب شعرها رو فرستادم برای سین... امیدوارم بتونه کاری بکنه....
هزار سال منتظر یه اتفاق خوب باش ، عمرا اگه اتفاق بیفته!بعد اتفاق هایی که اصلا احتمالش رو نمیدی بیفته ، چنان طوری از اون بالا میوفته رو مَلاجِت که دیگه نمیتونی راه بری.
یه توصیه برادرانه می کنم بهتون.جزئی از جامعه منتظر نباشید.هیچ کس قرار نیست بیاد . قرار نیست یکی  بیاد و زندگی ما رو گل و بلبل کنه و با انتظار هیچ چیز درست نمیشه.در مواقع سختی ،  یکی از راه های تسکین روح ، پناه آوردن به واژه انتظار هست  ولی انتظار مثل ماده مخدر میمونه و جز توهم و تب
وضعیت فلسطین این چند روز آشفته بود. امانی المحدون، آن خانم باردار فلسطینی منتظر به دنیا آمدن فرزندش و دیدن صورت نوزادش بود که جایش آتشِ بمب‌ِ اسرائیلی را دید؛ این رمضان، پدر خانواده منتظر افطاری‌های غم انگیزی‌ خواهد نشست؛ در نبودِ همسرش و فرزندی که دیگر نیست. این مرد تنها پای سفرۀ غم می‌نشیند و روزه‌اش را با اشک باز خواهد کرد.
انتظارها خیلی فرق کرده‌اند، عوض شده‌اند، آدمی منتظر یک چیز می‌نشیند و چیز دیگری به او می‌دهند مثلا ما این جا
میدونی یکی از غم انگیزترین چیزهای دنیا چیه؟ اینه که آدم از یکی خوشش بیاد، ولی اون خوشش نیاد و اصلا به اینی که خوشش اومده، فکر هم نکنه. بعد اینی که خوشش اومده، روزی رو به شب نرسونه مگر اینکه به اونی که خوشش نیومده فکر کرده. منتظرش بوده. منتظر تلفنش. منتظر تصمیمش و منتظر خواستنش. سکانس غم انگیزش هم اینه که این فرد میدونه هیچ وقت این انتظار به وصال ختم نمیشه، ولی ته دلش، میخوادش و یه ذره امید، هر چند پوچ، داره. تو این جور مواقع من انتظار دارم خدا یه
 
من شبم ، تو ماه من 
بر آسمان بی من مرو .
 
" مولانا "
 
پ.ن1:
شب است و ره گم کرده ام، در کولاک زمستانی
مرا به خود دلالت کن ،ای خانه ی چراغانی!
 
"حسین منزوی"
 
 
پ.ن2:
با آسمان مفاخره کردیم تا سحراو از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
 
"حسین منزوی"
 
پ.ن3:
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیاشراب نور به رگهای شب دوید بیا
 
"سیمین بهبهانی"
 
تو که ماه بلند آسمونی ...
گاهی تا سه صبح بیدار و به اجبار ساعت هفت برپا!گاهی هم اینقدر نخوابیدم تا اینکه یهویی خوابم برد و وقتی پاشدم باید عصرونه میخوردم بجای صبحونه،زندگی همینطوریه دیگه نباید سخت گرفت یه روز چشا پر پف و خستگیه یه روز نیست.ریلیشن شیپ،دیت،کار،هنرستان،آزمون مرداد.
● مردی که به‌تازگی مُرده بود، پشت دری بزرگ منتظر بود تا در جهنم ثبت‌نام کند؛ دقایق بسیاری منتظر ماند و بعد ساعت‌ها و روزها و ماه‌ها و سال‌ها به‌همین منوال گذشت، سرانجام از کسی در آن حو
حسد... تهمت... تهمت!
حسد... زخم زبون... زخم زبون!
حسد... حق رو ناحق کردن... حق رو ناحق کردن!
حسد... حق الناس... حق الناس!
حسد...
فخرفروشی!!
حسد... و ... چیزهایی است که از کلاس درس اخلاق یاد گرفته بود.
حالا هم حتما" آنجا کلاس های درس شهادت است! هه... نشستم نگاه میکنم.... جنگی رو که میدونم برنده اش کیه.. نگاه میکنم و منتظرم منتظر حق ناحق شده مان.. منتظر کوتاه شدن دستتون از سرنوشت ما..
منتظر خدا♡

 
باسلام
 
بزودی یک داستانک با چند قسمت که سعی کردم جالب بنویسمش رو منتشر میکنم :)
در کانال تلگرامی و وبلاگ خودم :)
هرجمعه ساعت 21 شب منتظر باشید...
 
اگه خدابخواد امشب قسمت اول منتشر میشه...
منتظر باشید...
 
 
[آپدیت]
+بدلیل برخی دلایل قسمت اول فعلا منتشر نشد...
انشاالله در طول این هفته منتشر میشه فقط منتظر حمایت هاتون هستیم :))
 
گوگل نیست پست‌هام بی‌عکس شدن 
شب به پایان راهش نزدیک می‌شودما راهرگز خوابی نیست.بیدار می‌مانیم تا سپیده‌دمان.منتظر می‌مانیمتا خورشید چکش‌اش رابر تارک خانه‌ها بکوبد.منتظر می‌مانیمتا خورشیدچکش‌اش رابر پیشانی و قلب‌هایمان بکوبد.آنقدر بکوبدتا صدا شود.تا شنیده شود.صدایی دیگرگونه.چرا که سکوتپر از صدای گلوله‌ی اسلحه‌هایی‌ستکه نمی‌دانیم از کجا شلیک می‌شود.
یانیس ریتسوس
جمعه های آخرسال است ودلهامنتظر/کهکشان وسال وماه وکل دنیامنتظر/آل احمدهم یکایک مژده وصلش دهند/قلب پاک مرتضی وچشم زهرامنتظر/کربلابهرقدومش نورباران گشته است/جمعه هاشدندبه خوانش تابه فردا منتظر/شیعیان اندرفراقش اشک زمزم کرده اند/هربهارو هرمحرم دشت ودریا منتظر/چشمهاشدبی فروغ واشکبار حضرتش/کشورایران و رهبرگشت آقا منتظر/هست درآمادگیها زمزم وشوق وصال/حضرت مهدی خودش هم هست اینجامنتظر/پس بیاای یوسف حق تاظهورت رخ دهد/گنج زیبای عدالت سوی برپامن
تا به کی 
قرار بر دمیدن به شمع‌هاست؟
شمع‌های هرزِ نانجیب که
از دل سیاه کیک‌های تلخِ سرزده
با جرقه‌ای جوانه می‌زنند
بی بهانه‌ای، زبانه می‌کشند
آتشی به دامنِ جهان ما،
روزهای مرده از جنون فکر،
روزهای بُرده از دیار بکر
می‌زنند
قدرتی نمانده تا
یک ‌نفس نگاه دارم آتش لجوج را
می‌کشد و می‌برد
روزهای انتظار و تا همیشه کوچ را
می‌شماردم که چندمین منم
چندمین نیامده که رفته‌ام
چندمین نرفته‌ای که مانده‌ام
چندمین کسی که در میانه‌‌ام
نارسیده‌ا
 
 
سکوت معنادار بر دو قسم است: یا کسی منتظر سخن گفتن تو است و تو با سکوتت می‌خواهی او را به چیزی متوجّه کنی یا آنکه تو سکوت می‌کنی که خودت را به معنایی متوجّه کنی... وقتی نه کسی هست که منتظر سخن گفتن تو باشد و هم تو بدانچه باید متوجّه هستی دیگر سکوت چرا؟!!
 
( این لئالی از سینه‌ی بنده‌ی حقیر (الاحقر الجانی)  می‌تراود، کف دستت خوب بنویس تا خواب در چشم ترت بشکند...!)
‌‏
دلم یک زمستان سخت میخواهد ‎یک برف، یک کولاک به وسعت تاریخ ! ‎که ببارد ‎که ببارد ‎که ببارد ‎و تمام راهها بسته شود ‎و تو چاره ای جز ماندن نداشته باشی
پولیور کلاهدار برای سلیقه های ساده ولی شیک
قبول سفارش در سایز و رنگ دلخواه شما 
برای ثبت سفارش اینستاگرام منو فالو کنید و دایرکت پیام بدین و یا به آی دی تلگرام من پیام ارسال کنید.آدرس اینستاگرام من  instagram.com/igigili
آی دی تلگرام     Telegram.me/igigili   
یکی باشه ... باهاش راحت باشی ... همین ساعت از روز بهش پیام بدی بگی خوابم نمیبره ... اصن حس خواب نیس ... بیا باهم حرف بزنیم ... بعد منتظر شی ... منتظر شی ... جوابی نیاد بعد هر چی ترفند بلدی بزنی... به تلفنش زنگ بزنی...  به پنجره اش سنگ  بزنی ... آیفونشو بزنی ... بیدار شه فحشت بده ولی ... ولی تنهات نذاره ... بگه برنامت چیه خر بیشعور 
و امروز منتظر ماشین بودم . تاکسی .هرچی ایستادم خبری نشد
ای بابا دیر شد دیر شد
" وقتی منتظر ماشین بودید نیامد یک فاتحه برای شهدا بفرستید " بابا  گفت . تو سه راه تاکستان منتظر ماشین بودم و دم طلوع افتاب بود و منتظر اتوبوس بودم دیدم داره نماز قضا میشه همان جا کنار جاده وایستادم . اخه یه ماشین می اید و به من می زنه . خب نمازم داشت قضا می شد  .
نمازم را خواندم . خب ماشین کو این وقت صبح . بسم الله الرحمن الرحیم . الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم .... " همدا
امروز از جلو سفارت کشور دوست و همسایه رد شدم...
جلو درش پره اتباع خارجه(چیزی حدود 200_300 نفر) . اون طرف خیابون هم کلی پیک موتوری و کارچاغ کن حضور گرم داشتن...به مراتب بیشتر از دوستان کشور همسایه. منتظر بودن تاا یکی برای رفع نیاز به سمت شووون بیاد و اینا حمله...
یه صحنه از گیم آف ترونز برام تداعی شد،اونجا که جان اسنو و چهار پنج نفر وسط یه برکه یخ زده منتظر بودن و وایت واکرهااا اونطرف...
آدامسم رو تو کاغذ رسید عابر بانک مچاله می‌کنم. نماز میخونم. توی زمین تنیس توپ ها را با بقیه تقسیم می‌کنم. ایمیل می‌دهم. احساس می‌کنم زیبا هستم. می‌‌پرسم بدنم روی یک خط راست است؟ راه می‌روم. می‌نشینم. صدای باز و بسته شدن درهای دانشگاه را چک می‌کنم  منتظر محل دقیق برهمکنش مولکول ها هستم. منتظر محل دقیق برهمکنش مولکول ها هستم. 
منتظر بودیم اسنپ بیاد. میخواست بره راه آهن. میخواست بره.برگشتم بغلش کردم.
گفت منم دلم برات تنگ میشه ولی این موقعیت واقعا عجیبه.
خندید.
خندیدم.
نفهمید چقدر منتظر اون لحظه بودم.
.
.
.
میدونم هرچی کمتر نزدیکش باشم به نفع خودمه
ولی دلم که نمیدونه.. قلبم که نمیفهمه
تظاهر به دوست نداشتنش خیلی ضعیفم کرده..
شاسوسا بودمکنار همان عمارت مخروب، زیر آسمان شگفت انگیز کویرتنهای تنهاتنها صدای وبلن‌سل در فضا پخش بود، قطعه‌ی Empty Skyو مه عمیق، انگار که تمام ابرهای دنیا به زمین آمده بودند
ارغوان ابتهاج می‌خوانم و منتظر 
منتظر تو که از میان ابرها پیدا شوی
سلام به همه چ خبرا؟؟؟
دلم برای وبلاگ تنگ شده بود گفتم بیام یه سلامی بکنم
این هفته ها خیلی امیدوارم برای رسیدن به آرزو هام، نمیدونم حکمتش چیه اما واقعا حس میکنم آخر داستان رو نوک قله ام
از ریاضیم غافل نشیم که یه حس خوب ساخته برام(البته به کمک استاد منتظری)واقعا کولاک کرده ایشون. مثلا الان تست های مثلثات رو رو هوا میزنم
کلا فقط کافیه چهار ماه از حاشیه ها دور شم تا به دانشگاه تهران برسم.فقط مشکل حاشیه هان
ممکنه این چهار ماه تا روز کنکور اینترنتم
بیا ای مجاهد به سوی خدا ، که جنت منتظر بود بر شمابرو سوی رضوان ایزد ز دل ، به جنت سرآید ز این آب و گلشهید خدا زنده و جاودان ، به عرش خدا می رود پر زنانبگیرد جهان از مجاهد سبق ، مجاهد همیشه علمدار حقبکوچد مجاهد ز دنیای ما ، رود بهر عزت به سوی خدابرای شهید خدا هر زمان ، به جنات حق منتظر بوریانمجاهد ز انهام حق بهرمند ، مجاهد به نزد خدا سربلندیقین مجاهد چو کوه استوار ، مجاهد به راه خدا برقرارمجاهد به سوی ملاقات حق ، رود تا ابد درون جنات حقز دنیای فان
میگن غلظت آلاینده ها دیشب اینقدر توی تهران بالا بوده که باید شهر تخلیه می‌شده. 
ولی آیا دیشب حرفی راجع بهش زده شد؟ البته که نه! 
چون به هزار دلیل ناگفته بهتر بود کسی چیزی نگه و چراغ خاموش منتظر باشن. 
منتظر دلیل هزار و یکم برای تخلیه نکردن شهر.
دلیل هزار و یکم این بود که شاید، فقط شاید بارون بباره... 
فقط میتونم به یه چیز فکر کنم: خدایا، دمت گرم که فقط خودت هوامونو داری... 
 
سفرهای نوروزی به برخی از استان‌های کشور ممنوع شد
برف و باران ۳ روزه در ۱۶ استان/ هشدار کولاک برف
پشه عامل انتقال کرونا است؟
راهی جدید برای درمان سرطان روده
اعلام جدول زمانی برنامه‌های درسی روز جمعه شبکه آموزش
تولید داروی درمان آرتروز با زهر عقرب!
مدارس تا پایان سال تعطیل شد
روز درختکاری در مهربان 1397
پلی استیشن 5 ، نام رسمی کنسول نسل نهمی سونی است که متاسفانه شرکت سونی هنوز تاریخ دقیقی برای انتشار این محصول جدیدش اعلام نکرده اما خبر منتشر شده حاکی از آن است که چیزی تا انتشار نمانده. قیمتش هم هنوز اعلام نشده. 
کنترلرش هم با پیشرفت های چشمگیری روبرو شده.
تا تابستون منتظر بمونید احتمالا تا اون موقع منتشر شده
پس پولاتون رو بذارید تو قلک احتمالا گرونتر از PS4 باشه
دانشجویان گرامی
با سلام
لطفا هر سوال یا مطلبی که در طی هفته با آن مواجه می شوید و امکان منتظر ماندن تا جلسه بعد برای شما وجود ندارد، به صورت :
پست الکترونیکی
یادداشت در شبکه های اجتماعی
پیام کوتاه(اس ام ای)
مطرح بفرمایید.
با توجه به شرایط طی ۴۸ ساعت منتظر پاسخ باشید. در صورتی که قصد تماس تلفنی دارید ،حتما پیش از تماس از طریق پیامک نسبت به زمان مناسب اطلاع حاصل کنید.
متشکرم
دیده اید گاهی انسان، بی هوا، میان زمین و آسمان، انگاری اجل معلق رسیده باشد، دلش می گیرد .... می رود در هم، کِز میکند گوشه ای ؟!!
نمی دانم برایتان اتفاق افتاده است یا نه ... ولی اینجور لحظه ها انگار منتظر می شویم
منتظر می شویم که کسی بیاید و از بی حوصلگی نجاتمان دهد.
 
دوست صاحب نفسی داشتم که می گفت : در عالم هستی ، انسانی هم افق تو هست، که در این لحظات، غمگین است، دلش گرفته است. برای همین هم تو می روی در هم، چون او رفته است در هم. انسان هم افق ...
یه چند مدتی هست شروع کردم ایمیل میزنم به اساتید اقصی نقاط جهان، بلکه خدا یه دری، دریچه ای، چیزی باز بشه بتونم یه تغییر اساسی تو زندگیم ایجاد کنم
لحظه ای که میخوام دکمه ی send رو بزنم یه مکث میکنم و یه بسم الله میگم و ثانیه ای از خدا کمک میخوام که بشه.
کاش میشد شب بخوابم صبح پاشم ببینم پذیرش گرفتم و همه ی مدارکم هم کامله فقط مونده چمدون بپیچم. اونقدری که منتظر این لحظه م تا حالا منتظر هیچ کسی و هیچ چیزی نبوده م تو زندگیم....
ﻣﻨﺘﻈﺮ " ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " معطل " ﻧﺒﺎﺵ !
 " ﺗﺄﻣﻞ " ﻦ ، ﺍﻣﺎ " توقف " ﻧﻦ !
" ﺻﺒﻮﺭ " ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " ﺑ ﺧﺎﻝ " ﻧﺒﺎﺵ ! 
" قاطع " ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " ﻟﺠﺒﺎﺯ " ﻧﺒﺎﺵ ! 
" ﺳﺎﺩﻩ " ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " ﺳﺎﺩﻩ ﻟﻮﺡ " ﻧﺒﺎﺵ ! 
" صریح" ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ " ﺴﺘﺎﺥ " ﻧﺒﺎﺵ ! 
" ﺷﺘﺎﺏ " ﻦ ، ﺍﻣﺎ " ﺷﺘﺎﺑﺰﺩﻩ " 
ﻋﻤﻞ ﻧﻦ ! ﺑﻮ " ﺁﺭﻩ " ، ﺍﻣﺎ ﻧﻮ "ﺣﺘﻤﺎ ! 
" ﺑﻮ " ﻧﻪ " ، ﺍﻣﺎ ﻧﻮ " ﻫﺮﺰ ! "
شاخصه‌ی سبک‌مغزان سطحی‌نگر در طول تاریخ، انعطاف‌ناپذیری و بی‌استعدادی در تشخیص اهم  از مهم و برنتابیدن تغییر تکلیف است. در نگاه آنها ظاهر قرآن مطلقا محترم است، حتی اگر روزی به حکمیت صفین بیانجامد؛ خون مسلمان مطلقا حرام است، حتی اگر بر امیرالمؤمنین(ع) خروج کرده باشد؛ مناسک حج مطلقا خط قرمز است و باید به اتمام رساند، حتی اگر حسین بن علی(ع) قصد ترک مکه را کرده باشد؛ صلح با دشمن مطلقا گناهی نبخشودنی است، حتی اگر این صلح تصمیم حسن بن علی(ع) با
از آن جا که دولت منتظر، زمینه ساز خلافت صالحان است، آن را می توان دولتی صالح پرور نامید؛ بدین معنا که نظام و ارزش ها و جهت گیری کلی آن به گونه ای تعریف شده است که مدیران شایسته در آن تربیت می شوند و ارتقا می یابند و عناصر نالایق و فاسد یا اساساً جایگاهی در مدیریت ها نمی یابند یا در چرخه کاری آن به تدریج کنار می روند و حذف می شوند.

ادامه مطلب
سلام
من 4 سال پیش وبلاگ بهشت من رو داشتم و با خیلیا دوست بودم، هنوز که هنوزه به اون دوران خوشم، یادم میاد ماه رمضان هم بود که قبل سحری با چندتا از دوستان چت میکردم، وای چه دورانی بود، اگه قبل اینکه بیام اینجا و ببینم که هنوز دوستام تو دنبال کننده ها و دوستانم هستن هم یاد اون موقع میکردم
و این که دیشب من به همه ی کسایی که وبلاگشونو دنبال میکردم با کلی ذوق و شوق پیام دادم، حالا هم منتظرم
منتظر دوستایی که داشتم
منتظر اونایی که هنوز هم پیامای خصوصی
 
ســــــــــــــــــــــــــلام...
ما اومدیم با یه خبر خفن انگیزناک!!! بله بزودی نمایشگاه‌های زنجیره‌ای یار مهربان رو تو دانشکده‌ها و خوابگاه‌های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی خواهیم داشت.... منتظر خبرهای خیلی خیلی خفن‌تر باشید اینا که چیزی نیست ✌مژده هم بدیم به پرستارا و هوشبرا و ماماهای دانشگاه که اولین حلقه زنجیر این نمایشگاه‌های زنجیره‌ای ما هستن.... مثل همیشه منتظر شگفتی هستیم از استقبالتون .... منتظر اخبار تکمیلی باشین✌
 
#کتاب #
میگن تو یه مصاحبه تلویزیونی، مجری برنامه از بیل گیتس راز موفقیتش رو می‌پرسه، بیل گیتس هم یک چک درمیاره و میگه هرچقدر دوست داری برای خودت بنویس!
 
مجری برنامه میگه منظور من این نبود، پرسیدم چطوری موفق شدین؟! بیل گیتس چک رو پاره میکنه و میگه راز موفقیت من همینه، برخلاف شما من هیچ فرصتی رو از دست نمیدم...!
 
فرصت‎ها منتظر شما نمی‌مونند، این شما هستین که باید اونا رو به دست بیارین
منتظر بیدار شدن او هستم.
من می خواهم قلب هایی که از گل رز تشکیل شدن را ببینم.می خواهم مژه هایی که مثل شاخه های گل بلند و باریک هستن را ببینم.حتی ذهن هایی که از گل های فراموشم نکن پر شده اند را هم ببینم.
من منتظر بیدار شدن "بهار"،فصلی که گل ها دوباره متولد بشوند هستم.تو چطور؟تو هم‌ منتظرش هستی؟
#من_نوشته
امروز توی ایستگام منتظر بودیم مترو بیاد...یهو یه علی آقایی اومد سمت قسمت خانوما...یه خانومی میشناختش و گفت با لیلا خانوم کار داری؟ اونم گفت اره.
خانومه داد زد لیلا خانوم. علی آقا هم که شرمش میومد بره پیش لیلا خانوم وسط اون همه ادم...همون اول جایگاه بانوان منتظر موند....
لیلا خانوم تسبیح به دست داد زد" خوب اومده برو خیالت راحت..." والله منم اگ میدیدم کسی با این همه امید اومده سمت جایگاه بانوان چیزی جز "خوب اومده" بهش نمیگفتم......
 
#ذوقش رو باید میدیدین
جستجوى نامهاى کاربران تلگرام وسیله اى براى آشنا شدن با دوستان جدید نیست. مردم معمولاً دوست ندارند پیامها را از افراد بیگانه دریافت کنند. اگر پیامهاى شما پذیرفتنى نباشند، آنها شما را ریپورت  مى کنند. اگر اعضاى گروه پشتیبانى ما ریپورت را تأیید مى کنند، اکانت شما محدود مى شود. لطفاً فقط با اشخاصى که منتظر پیامهاى شما هستند تماس بگیرید.
|Telegram|
حقن الدهون انتشرت فی الآونة الأخیرة الكثیر من عملیات التجمیل، لزیادة جمال الوجه، حیثُ یستحوذ جمال الوجه والبشرة على اهتمام وتفكیر المرأة، لذلك نجد الكثیر من النساء یلجأن إلى تطبیق العدید من الوصفات الطبیعیة للبشرة قبل التفكیر فی اللجوء إلى عملیات تجمیل الوجه، أمّا فی حال كانت مشاكل الوجه كبیرة ولا یمكن علاجها بالخلطات الطبیعیة یكون الحل بإجراء هذه العملیات التجمیلیة المختلفة للوجه بناءً على طبیعة المشكلة، إنّ عملیات تجمیل الوجه هی ع
حقن الدهون

انتشرت فی الآونة الأخیرة الكثیر من عملیات التجمیل، لزیادة جمال الوجه،
حیثُ یستحوذ جمال الوجه والبشرة على اهتمام وتفكیر المرأة، لذلك نجد الكثیر
من النساء یلجأن إلى تطبیق العدید من الوصفات الطبیعیة للبشرة قبل التفكیر
فی اللجوء إلى عملیات تجمیل الوجه، أمّا فی حال كانت مشاكل الوجه كبیرة
ولا یمكن علاجها بالخلطات الطبیعیة یكون الحل بإجراء هذه العملیات
التجمیلیة المختلفة للوجه بناءً على طبیعة المشكلة، إنّ عملیات تجمیل الوج
دیروز ظهر، دخترعمه ی نازم به دنیا اومد و من عکسش رو استوری و پروفایل واتساپم گذاشتم. 
حالا از صبح دارم با حجم پیام هایی روبرو میشم که بد برداشت کردن
شیطونِ درونم میگه سرکار بذارمشون بگم دختر خودمه
+دوست مامانم فکر کنم اشتباهی شماره ی من رو به اسم مامانم سیو کرده، صبح پیام داده تبریک میگم نوه دار شدی
من:|||
به همسرم میگم چقدر توقعات بالا رفته، دیگه منتظر بچه ی من نیستن، منتظر نوه ی منن
+بقیه هم دارن بچه دار شدنم رو تبریک میگن، خلاصه که انگار مادر
شیعه حق ندارد مأیوس و ناامید بشود
انتشار برای نخستین بار؛ بیانات رهبرانقلاب درباره‌ی انتظار فرج
رهبرانقلاب: مسئله‌ى انتظار ظهور صاحب‌الزّمان (علیه الصّلاة و السّلام) یکى از آن مسائل پُرمغز و پُرمعنا و داراى مضامین عالى در مجموعه‌ى تفکّرات شیعه است. این امیدى که در دل یک انسان به‌ وجود مى‌آید، به برکت ایمان و اعتقاد و یقین به وجود منجى و به حضور منجى، این امید خیلى داراى ارزش و قیمت است. یقیناً مایه‌ى حرکتهاى بزرگ در جوامع اسلامى و در ج
بهترین عید برام اون عیدی بود که دوم راهنمایی بودم، تلویزیون رنگی جدید خریده بودیم، و با برادرم فیلم های سینمایی که ویژه برنامه ی شبکه ی دو بود رو نگاه می کردیم. تقویم فیلم ها رو یادداشت کرده بودیم و با شوق منتظر پایان شب می موندم.
 
بهترین ماه رمضان برام ماه رمضان سال 88 در تابستان بود که منتظر جواب نهایی کنکور بودم و هر شب بعد از سحر یه عالمه دعا می خوندم. اون حس های خوب هیچ وقت دوباره تکرار نشد.
 
بهترین زمستان برام زمستانی بود که تازه امتحان ه
ثبت نام درسایت
ابتدا در 24plustransfer ثبت نام کنید و اطلاعات خود را تکمیل کنید
2
درخواست دهید
در قسمت خرید اینترنتی درخواست خود را ثبت کنید. مبلغ را به انضمام تمام هزینه های جانبی ببینید، تایید و پرداخت کنید.
3
منتظر بمانید
با توجه به سفارش شما و اینکه سفارش شما از چه سایت و چه کشوری باشد مدتی که از قبل با شما هماهنگ میشود را منتظر بمانید
4
تحویل بگیرید
جهت انجام امور تحویل با شما تماس گرفته میشود و کالا به شما تحویل داده خواهد شد.
در ابتدای امر بگم اگر می خواهیم فیلم را دانلود کنید روی لینک دانلود فیلم شاه کش کلیک نمایید 
نقد و بررسی فیلم دیدنی شاه کش:
از نظر من این فیلم حداقل استاندارهای سینمایی را داشت و مهناز افشار ستاره ی سینما خوب توانست در این فیلم خود را نشان دهد.
از نقطه نظر یک سینماگر ارائه ی فیلمهای اینچنینی از این جهت که فضای متفاوتی را معرفی می کنند حائز اهمت بسیاری است.
کولاک و مه شدید و تصویر برداری در این فضا ما را با برخی چیزهای دیگر پیوند می دهد.
فیلم سی
شعری که ایت الله بهجت(ره) در اواخر عمرشان زمزمه میکردند....
با کدام آبرو، روز شمارش باشیم؟عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟سال ها منتظر سیصد و اندی مرد استآنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی دادمرکبی نیست که راهی دیارش باشیمسال ها در پی کار دل ما افتادهیادمان رفت کمی در پی کارش باشیمما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمشحیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟اگر آمد خبر رفتن ما را بدهیدبه گمانم که بنا نیست کنارش باشیم...
اللهم عجل لول
نمیدانم پرم سوخته؛ چشمم کور شد یا پای خیالم را از بالا بریده اند که اینطور بی حرکت نشسته ام گوشه ی زندگی؛ صبحانه آماده میکنم، نهار، شام، روزی چند بار چای دم میکنم و میخورم، شبکه های تلویزیون را زیر و رو میکنم، هزار تا فیلم و سریال میبینم، با تلفن حرف میزنم، آی دی پیج های اینستاگرام را حفظ میکنم و دنبال پیام های آماده ی ارسال گوگل را زیر و رو می کنم، کنارش گاهی اجابت مزاج هم دارم اما سابقه نداشته هی منتظر باشم، هی منتظر باشم هی منتظر باشم تا او
نگاهم کنای غمزه ی پرخاشمرا از توسن سرکش نگاهت گریز نیست / منکوب توامنگاهم کنای موج کولاکمرا از ژرفای دریای نگاهت پرهیز نیست / مغروق توامنگاهم کنای معبود برملامرا از صلیب امتحان نگاهت گزیر نیست / مصلوب توامنگاهم کنای عشقای شهسوار چشمانت / مردآور شهزادگان فاتحای خمکده ی چشمانت / قبله گاه مستان مردای چشمانت چشم و چراغ ایل / در تاریکخانه ی شبمرا بنگرای سحر نگاهت رعشه ی شعربر باریک اندام واژگانم / ساحر منیمرا بنگرای تغزل نگاهتطلیعه ی الهام بر شب
 میدونیدچیه؟من فکر میکنم که شکل منتظر بودن آدما با هم فرق داره 
یکی هست که چین می افته توی پیشونیش یکی دیگه هم هست که برق می افته توی چشماش یکی هم مچاله میشه توی خودش
 یکی دیگه میخواد تا پایان انتظار خودشو به خواب بزنه یکی قاه قاه میخنده از سر اجبار ای که به صبر کردن داره
یکی کلافه و مستاصل  ناخن میخوره ، یکی دیگه هم هست که بدنش کرخت میشه ، بی رمق میشه!
 یکی دیگه پر از خشم میشه، یکی هم هست که روزه سکوت میگیره !

شکل منتظر بودن آدما با هم فرق داره
ای منتظر آیا میدانی...
سپاهیان امام حسن خود را آماده نبرد کرده بودند...
اما دنیاطلبی و طَمَع و تهدید و انتشار شایعات بی پایه...
با این خیلِ سپاه و یاران چه کرد؟
بله، ورق برگشت و این سپاه مضطرب، قصد جان امام خود کرد
ای منتظر چقدر آماده ای؟!
تاریخ همان است ولی تو همان نباش، البته اگر راست میگویی و واقعا منتظر ظهوری...
هنر زنده ماندن در طبیعت
چگونه بدون هیچ امکاناتی از خطرات طبیعت وحشی جان سالم بدر بریم ؟ این کتابچه مشتمل بر 289 صفحه که نتیجه گردآوری از مقالات و کتب مختلف می باشد. چگونه با حیوانات درنده و موذی مقابله کنیم . چگونه صابون بسازیم ؟ چگونه چادر درست کنیم ؟ چگونه توالت صحرایی بسازیم؟ چگونه در برف و کولاک و گرما ...
 
دست شاعرش درد نکنه...عجب شعر باحالی...!!!✋
 
 
گویند که هردرد و بلایی به جهان است
تقصیر نمایان شدن موی زنان است
 
چون شال زنان رفته عقب توی خیابان
وضعیت اقلیم چنین در نوسان است
 
کولاک به پا گشته به ایلام و سنندج
در حاشیه لوت ببین سیل روان است
 
عریان شده گیسوی زنی بر لب یک رود
این جرم و گنه موجب خشکیدن آن است
 
از لرزش اندام زنی بوده به یک رقص
گر زلزله در جهرم و رشت و همدان است
 
افتاده اگر آتش قهری به پلاسکو
چون موی زنان در ملاء عام عیان است
 
یا ج
نمیشد وقتی 5 صبح خوابیدم با دیروزی شلوغ...از خودم انتظار زود بیدار شدن داشته باشم...دیر بیدار شدم اما...
هواپیمایی کارمو تلفنی راه انداخت و نجاتم داد...
دکتر کارمو رو تلفنی راه انداخت و نوبتمو جابجا کرد...
خانواده بعد از چندین هفته زنگ زدن و رخ نمودن فاینلی...
تو اون سایته یه کامنت گذاشتم بعد ازینکه تلفنشون رو هی جواب ندادن...
با دوستم تلفنی حرف زدم...
با هم ازمایشگاهی هندیم گپی زدم بعد از هفته ها...
و حالا فقط منتظر افطارم و چای و خرما...
برای امروزم هم
چشم انتظار بودن و منتظر ماندن و چشم انتظار بودن و منتظر ماندن و نباشد هیچ اتمامی بر اینها و این یکسره زل زدن ها. تمام اشکال مدرن این روز های تنهایی. شاعرانگی در سکوت، سخنرانی برای دیوار ها. نخ به نخ، پاکت به پاکت، به مخدر مورد علاقه ات هم حتا برای پریدن از این برهه؟ برای از یاد بردنش شاید و هنوز مانده است بسیار از روز های نفرت انگیزی ک محکوم به شب کردنیم، بی هدف و خالی از هر اراده ای. مسیری سر راست گذرنده از بیهودگی، روزمرگی؟ اشکال مختلفی دارد و
یک بار از من پرسیده بود: چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه ات میمانی ⁉️⁉️
گفتم : از همان ابتدای زمانی که حقوقم را میگیرم؛ منتظرم که موعد بعدی پرداخت حقوق کی میرسه!
آهی از سر حسرت کشید و گفت : اگر مردم این انتظاری را که به خاطر مال دنیا و دنیا میکشند، کمی از آن را برای #امام_زمان میکشیدند ایشان تا حالا ظهور کرده بودند، امام منتظر ندارد
شهید مدافع حرم
محمود رادمهر 
                                                     
@modafeanharam77
 رهبر انقلاب اسلامی:
حقیقتاً روحیّه‌ى انتظار و روحیّه‌ى ارتباط با ولىّ‌عصر ارواحنا فداه و منتظر ظهور بودن و منتظر آن روز بودن، یکى از بزرگ‌ترین دریچه‌هاى فرج براى جامعه‌ى اسلامى است.
دریافت صوت 
حجم: 600 کیلوبایت   مدت: 1 دقیقه 
إن علامة السفهاء السطحیّین على مرّ التاریخ، هو الجمود وعدم قابلیّتهم فی تشخیص الأهم عن المهم وعصیانهم على تغییر التكلیف. فإنهم یحترمون ظاهر القرآن مطلقا، ولو دعا إلى الحكمیة فی صفّین. ویحترمون دم المسلم مطلقا، ولو خرج على أمیر المؤمنین(ع). ومناسك الحج عندهم خط أحمر مطلقا، ولو كان الحسین(ع) مغادرا مكّة. والصلح مع العدوّ عندهم ذنب لا یُغفَر مطلقا، ولو كان الإمام الحسن(ع) قد اتخذ هذا القرار. لا یعقلون أن تارة یجب الصراخ وتارة یجب السكوت، وتار
وقتی برای معشوق پیامی می فرستد . گاهی منتظر است به او زنگ بزند . گاهی منتظر است پیامی بفرستد . گاهی فقط تیک دومش برایش کافی است . گاهی همین که آنلاین شده باشد و اسم او را دیده باشد برایش بس است . گاهی تیک اولش هم او را راضی می کند و امید همچنان در او زنده است . گاهی تیک اول هم نمیاید . نگران میشود . چه اتفاقی افتاده ؟! هزار و یک پیامرسان دیگر را هم نصب می کند و پیگیر می شود . به هر دری می زند افاقه نمی کند و احساس شکست تمام وجودش را در بر می گیرد .
در مورد
هیچ وقت نگاهتون به دیگران نباشه،همیشه نگاهتون به خودتون باشه.چون به دیگران نمیشه اعتماد کرد،به هیچکس نمیشه اعتماد کرد.پس همیشه خودتون رو ببینید.منظورم خودخواهی و غرور نیست بلکه هدفم از زدن این حرف اینه که،منتظر کمک و نگاه دیگران نباشین،اونا کار خودشون رو می کنن،هیچکس حواسش به اون یکی نیست.شما هم حواستون به خودتون باشه،منتظر کمک،تلاش و نگاه خودتون باشید.چون دنیا هیچ وقت آدمایی رو نداشته که بخوان به دیگری کمک کنن و حواسشون بهش باشه.مراقب خ
پیشنهاد شنیدن
+ من خیلی منتظر چهارده اسفند بودم. خیلی، یعنی چندماه. یعنی فکر کنم از همون مهر و آبان. اون مهر و آبان باورنشدنی. قرار بود متن خوبی بنویسم و پانویس یه تصویر کنم. تصویری که چهارده اسفند سال قبل ثبت کردم. از دست‌نوشته‌م، وسط چک‌نویس کنکور. وسط خوندنای تموم نشدنی کنکور. من خیلی منتظر امروز بودم که دوباره تکرار کنم. که دوباره تکرارت کنم. ولی... . نه. 
++ دلم تنگه پرتقال من... گلپر سبز قلب زار من...
هیچ وقت نگاهتون به دیگران نباشه،همیشه نگاهتون به خودتون باشه.چون به دیگران نمیشه اعتماد کرد،به هیچکس نمیشه نمیشه اعتماد کرد.پس همیشه خودتون رو ببینید.منظورم خودخواهی و غرور نیست بلکه هدفم از زدن این حرف اینه که،منتظر کمک و نگاه دیگران نباشین،اونا کار خودشون رو می کنن،هیچکس حواسش به اون یکی نیست.شما هم حواستون به خودتون باشه،منتظر کمک،تلاش و نگاه خودتون باشید.چون دنیا هیچ وقت آدمایی رو نداشته که بخوان به دیگری کمک کنن و حواسشون بهش باشه.م
از روزی که اومدم هیچگونه تفریح دلخواهی نداشتم بیرون رفتن با همکلاسیهام منو خوشحال نمیکنه ، خوشحال میکنه ها .. اما مقطعی و گذرا
شارژم نمیکنه
من تفریحات خاص خودم رو دارم که با انجام دادنشون شارژ میشم و انرژی میگیرم واسه ادامه ی تلاشهام توی راه
و اما از روزی که اومدم فرصت انجام  هیچکدومو نداشتم
الان حالم بدجوری گرفته ست ... خیلی
مخزن انرژیم خالیه و خستم از اینکه همش خودمو گول زدم که اره اینم خوبه با فلان سرگرمی هم خوشحال باش و منتظر موندم و منتظ
خاطره : کتاب سرمایی
فصل بهار بود با بوی گل های زیبا و معطرش.توی اتاق نشسته بودم و داشتم کتاب «گرگ ها از برف نمی ترسند» رو می خوندم، حسابی سردم شده بود.رفتم تو آشپزخونه و به مامانم گفتم:« چقدر هوا سرد شده ها!»مامانم گفت:« هوا به این خوبی، کجاش سرده؟»یه چیزی خوردم و اومدم نشستم بقیه کتاب رو خوندم. از روحیه نوجونای کتاب پر از انرژیشده بودم، از تغییرهای خوب شخصیت های داستان طی این سختی ها شگفت زده شده بودم و دلم برای نوجوونهای توی کتاب سوخت که تو او
مربیّان رنگین کمانی از محبّت و معرفتند و با سنگینی باری که بر دوش دارند، هیچ گاه بی تابی، خستگی، شِکوه و نگرانی به خود راه نمی دهند. آنان خوب می دانند که پاداش تلاش در راه خدا، در متن کار نهفته است. مربّی منتظر ستایش چشم ها نیست، بلکه برای او رضایت «دوست» کافی است. مربی محرم و آشنای قلب هاست. دست هایش مملو از صمیمیتی غریب و لب هایش سرشار از حرف های شنیدنی است. لبخند او در هر صبحگاه، نخستین هدیه خداوند به نگاه منتظر دانش آموزان است.
ادامه مطلب
سلام
یه وقتایی هم هست آدم الکی غمگینه.
مثلا من امروز غمگینم، دلیلش را میدونم ولی نمیدونم باید چکار کنم که غمگین نباشم.
یه تلاش هایی انجام دادم که هنوز به نتیجه دلخواهم نرسیده.
ولی به قول حافظ:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند       چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
فکر میکنم اینجور مواقع که ما تلاشمون را کردیم و هنوز به نتیجه دلخواه نرسیدیم، بهتره کمی صبر کنیم و همه چی را به خدا بسپاریم.
خدا یه سری قوانین در این دنیا گذاشته، یکی از قوانین ا
زمان میگذره و هنوز خیلی چیز ها منتظر
منتظره اراده
منتظر ما
...
.....
........
میدونم روزی موقعی میرسه که برای بنده خیلی راحت ثابت میکنه که قسم به زمان که تو خسران بودی و میتونستی به راحتی اونرو تغییر بدی
ولی چه باعث شد که نشه یا امیدوارانه تر چی باعث شد که دیر بشه
و من جوابی ندارم جز توجیه
الان میدونم که چی خواهم گفت
جالبه
خوش به حال کسایی که فهمیدن و دارن اون رو با سختی و تلاش نگهش میدارن
قطعا قران کتابی اشکار برای هدایت هست
چه اوضاعی درست کرده که
دانلود آهنگ جدید محسن نوری منتظر نباش
Download New Music Mohsen Noori montazer nabash
آهنگ جدید محسن نوری بنام منتظر نباش
این نبود حقم بری و تنها بشم بدون تو اصلا من دیگه نمیکشم دیوونه برگرد هی نکن دست دست
اون دوتا چشمای ناز تو اون لحظه های ناب و خوب اون همه خاطره چجوری از یادم بره
 
ادامه مطلب
لشکر صاحب زمان گمنام نیست
منتظر در جستجوی نام نیست
حک شده در لوحِ محفوظ است او
سرفرازان را غم اعلام نیست
روح هستی بوده چون ظاهر شود
زندگی بخشیده ؛ استفهام نیست
جایگاهش برجِ عاجِ امنیت
حق عنایت کردو از اوهام نیست
جاده های انتظارِ منتظر
شادمانی بوده از آلام نیست
شِرک و شَر میلرزد از اعزاز او
ترسی از شیطان و صدها دام نیست
ارتش برپائی عدل علی ،
دائماً رزمیده و آرام نیست
جاری همچون رود ؛ خیرِ مستَمر
خیر را فکری بجز انجام نیست
مثل شاهین در ورای باو
سر سه راه... منتظر تاکسی ایستادم (میدون هست ولی نمیدونم چرا بهش میگن سه راه؟!).
دخترکی کم سن و سال، شاید حدود پانزده شانزده سال منتظر تاکسی ایستاده. با مانتویی بسیار کوتاه و جلو باز (اینش به من ربطی نداره).
سوار تاکسی شدم. اونم گفت... بعد گفت که پول ندارم.
راننده مرد سن بالایی بود و گفت بیا بالا.
در طول راه راننده چندین بار ایستاد تا مسافر سوار و پیاده بشه. حالا همین دختر خانم که خودش رو تو ماشین ولو کرده بود گفت: آقا تندتر برو من کار دارم!
راننده هم ب
دلم میخواد یکیو بگیرم بزنم
اینقدر بزنم اینقد بزنم اینقد بزنم که گریم بگیره
که این بغض لعنتی بزنه بیرون راحت شم
دلم میخواست الان یه ستاره بودم تو تیکه از کائنات و رفتن یه پسر بچه با مو های طلائی به سمت کره زمین رو نگاه میکردم و بهش میگفتم شازده کوچولو لبخندِ عشقت به زمین نبر.بهش بگم که زمین درد مشترک ما شد،چون نغمه نبودیم که بخوانیم هم را و صدا نبودیم که شنیده شویم .بگویم مشکل ان بود که من با او حرف زدم ،در حالی که ستاره بودم و باید با کهکشان سخن
♦️منتظر زنده به گور شدن مرغ ها هم باشید!
رییس هیأت مدیره اتحادیه مرغداران مرغ تخمگذار استان تهران گفته است:
مرغداران، مرغ‌هایی را که پرورش داده‌اند روی دستشان مانده و وزن مرغ‌ها به بالای ۳ کیلوگرم رسیده و نهاده برای خوراک آنها و دارو و واکسن برای نگهداری آنها وجود ندارد.
از سویی خریداری هم پیدا نمی‌شود این مرغ‌ها را خریداری کند؛ چنانچه این رویه به همین صورت ادامه پیدا کند به زودی مرغداران، مرغ‌هایشان را زنده به گور خواهند کرد./تسنیم
باو ساییییییدین مارو با این بحث دانشگاها ، طرف میاد برا من از تفاوت بین دانشگاه عالی و... رو حرف میزنه و اینکه کجا بخونی خوبه سواد کی خوبه کی بد  .و بکل از این چرت و پرتا .
خدااااااااااااییییییاااااااااااا نسل این آدما کی باید منقرض بشه اخه 
یجوری تخصصی نظر میده و حرف میزنه و خیلی ببخشیدا گوه می خوره که میگی نکنه کسیه جاییی درس خونده بعد ازش میپرسی میفهمی خودش تو گوه ترین دانشگاه ممکن تحصیل کرده بعد میاد چرت تحویل من میده بعد جالبش اینه ولی او
همه منتظر کلیدی هستیم تا پیدایش شود و با آن بتوانیم درِ صندوقچه‌ی خوش‌بختی را باز کنیم. همیشه می‌نشینیم تا همه‌ی حس‌های خوب خودشان بیایند. آن‌ها همین‌جا هستند، حتماً باید بیایند و فریاد بزنند تا آن‌ها را ببینی؟چه‌طور غم را که زیر پنجره‌ی اتاقت پنهان شده، با هزار زحمت پیدا می‌کنی، آن‌وقت شادی باید با پای خودش بیاید تا درک کنی تو هم می‌توانی شاد باشی؟
شاید امید در پستوی خانه‌ات پنهان شده و منتظر توست تا پیدایش کنی. پیدا کردن خوش‌بخت
امروز هر چقدر بخندی و هر چقدر عاشق باشیاز محبت دنیا کم نمیشه پس بخند و عاشق باش…امروز هر چقدر دلها را شاد کنی، کسی به تو خرده نمی‌گیره پس شادی بخش باش…امروز هر چقدر نفس بکشی، جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمیشه.پس از اعماق وجودت نفس بکش…امروز هر چقدر آرزو کنی، چشمه‌ی آرزوهات خشک نمیشه پس آرزو کن…امروز هر چقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمیشهپس صدایش کن…او منتظر توستمنتظر آرزوهایت،خنده‌هایت،گریه‌هایتستاره شمردن‌هایت…و…عاشق بودن
خوب این روزها منتظر دو واقعه مهم هستم.یکی نیروگاه اتمی که باید طی یکی دو ماه آینده کسانی که در مرحله کتبی و مرحله روانشناسی قبول شدن رو برای مصاحبه عقیدتی دعوت کنه.من هم منتظر تماس و دعوتشون هستم ...
نیروگاه سیکل ترکیبی قشم هم که دو سه روز پیش آزمون دادم و حدود ۱۲ روز دیگه نتیجه کتبیش میاد و نفرات برتر رو دعوت به مصاحبه می کنند که در مورد این قضیه هم خیلی بدبین نیستم و امکانش هست که جز نفرات قبول شده کتبی باشم.
اما یه نکته مهم.وقتی سر کار بودم آرز
این اولین باره که همچین روزهایی رو تجربه می کنم 
حیف نیست که ننویسم ؟ 
معمولا توی این مواقع آدم ترجیح میده هیچی نگه تا موقعی که قایقشو به ساحل نرسونده 
چون همش با خودت فکر می کنی راهی نمونده به این ساحل و اگه قایقم چپه شی؟ 
اما واقعیت اینجاست که ما همیشه مسافریم از ساحلی به ساحلی دیگه
البته من همیشه به این باور داشتم که ما این سفرها رو از سر می گذرونیم تا راحت تر و بهتر زندگی کنیم
اما خب کیه که بتونه این واقعیتو انکار کنه دریا دریاست بالاخره! و
پوشیده در پیراهن و شال سپیدم همانجا پای دیوار زانو زدم و نمی‌خواستم مقابل اینهمه غریبه گریه کنم که اشک‌هایم همه خون می‌شد و در گلو می‌ریخت، چند دقیقه بیشتر از مَحرم شدن‌مان نگذشته و دامادم به قتلگاه رفته بود. 
کتش هنوز مقابل چشمانم مانده و عطر شیرین لباسش در تمام اتاق طنازی می‌کرد که کولاک گلوله قلبم را از جا کَند...
 
ادامه داستان در ادامه مطلب...
 
متن کامل داستان در پیام رسان های اجتماعی تقدیم حضورتان
 
https://eitaa.com/dastanhaye_mamnooe
https://sapp.ir/dastanh
به نام خداسلام
من سامان قادر پناه، دانشجوی رشته مهندسی مکانیک،
قصد دارم ایده هایی که به ذهنم میرسند رو بنویسم و در صورت داشتن قابلیت ساخت ان ها را به مرحله نواوری برسانم، و چون طرز فکر افراد باهم متفاوته از شما دوستان خلاق و ایده پرداز دعوت میکنم ک ایده های خود را با مجموعه ما به اشتراک بزارید. شاید کسانی باشند که منتظر فرصتی هستند  تا طرح مورد نظرشون رو ارائه دهند و با همکاری دیگران بسازند و زندگی جدید و بهتری برای خود و دیگران رقم بزنند، م
ساختمان پیش ساخته ضد زلزله برای مناطق زلزله خیز بسیار مناسب است . کیفیت مصالح ساختمانی برای ساخت ساختمان ها در مناطق زلزله خیز، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند .
بلایای طبیعی ناگهانی، خطرناک و قدرتمند هستند . آن ها تهدیدی جدی برای جوامع سراسر کشور محسوب می شوند . حرفه ای ها آموخته اند که برخی بلایا مانند طوفان ها ، کولاک ها و گردبادها را پیش بینی کنند ، اما هنوز زلزله ها به اندازه کافی جدی گرفته نمی شوند . زمین لرزه هایی به هر بزرگی می توانند در ه
ساختمان پیش ساخته ضد زلزله برای مناطق زلزله خیز بسیار مناسب است . کیفیت مصالح ساختمانی برای ساخت ساختمان ها در مناطق زلزله خیز، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند .
بلایای طبیعی ناگهانی، خطرناک و قدرتمند هستند . آن ها تهدیدی جدی برای جوامع سراسر کشور محسوب می شوند . حرفه ای ها آموخته اند که برخی بلایا مانند طوفان ها ، کولاک ها و گردبادها را پیش بینی کنند ، اما هنوز زلزله ها به اندازه کافی جدی گرفته نمی شوند . زمین لرزه هایی به هر بزرگی می توانند در ه
پرسه زدن در شهر گذشته
حوالی میدان خاطره ها
سرگردان دنبال یک آدرس خاص
طی کردن کوچه های غریب
خودم را بعد از ساعت ها زمزمه کردن شعرهای دبستان
جلوی همان در قدیمی پیدا میکنم ، لا به لای رنگ های رفته اش
روی کلید زنگی که پوسیده
سکوتی خاص
مثل گرد و غبار روی طاقچه های مادربزرگ
همه جا نشسته
اتاق های خالی
صدای خنده های شلوغ را میدهد
اشک های سرد و یخ زده ام روی آینه تکه تکه شده روی زمین مینشینند
صدایی می آید ، سرم را برمیگردانم
کبوتری میپرد
روی چوب های قدی
از آنجا که «انتظار» از مهم ترین مقوله های دینی در تشیع محسوب می شود و نیز ترویج فرهنگ انتظار در خانواده ها نقش مهمی در تربیت دینی جامعه اسلامی دارد، واکاوی مشخصه های الگوی خانواده منتظر می تواند در التزام عملی بعد موعود باوری نقش بسزایی داشته باشد. بدین سان، نسل جوان و نوجوان با مبحث امامت، ولایت، موعود و مهدویت آشنا شده و از آسیب های آن آگاهی می یابند. فرهنگ انتظار می تواند در نهاد خانواده تقویت گردد. شاخصه های الگوی چنین خانواده ای در پرتو
ترجمه ی این داستان سال ها رها شده بود و این قسمت آخرین قسمت ترجمه شد ه اش در پیش نویس وبلاگم بود . اگر دوست داشتید قسمت های قبلی در آرشیو موجود است . و امیدوارم ترجمه اش ادامه داشته باشد .
***

  به سمت چپ برگشت و به خیابانی رفت که به پارک ساحلی می رسید. آنجا کولاک آن قدر هم شدید نبود. به همین خاطر به درخت هایی که به تازگی برگ های شان ریخته بود و شاخه های بلند و پرگره ی آن ها که در هوس جوانه زدن دوباره بودند نگاه کرد . به بهار سر سبزی که بعد از چند ماه به
نشستن روی نیمکت فلزی ایستگاه اتوبوس یک معنی بیشتر ندارد:منتظری.منتظر رسیدن اتوبوس،منتظر آمدنِ دیگری.
امروز من هم وقتی منتظر بودم،وقتی روی یکی از آن نیمکت های سرد،رو به روی تیر چراغ برق نشسته بودم،حواسم کمی بیشتر جمع دنیا شد.انتظار حواس آدمی را جمع می کند!
امروز پرنده ای دیدم که شبیه به دیگر پرنده های دایره ی شناختی ام نبود.سعی کردم سر و شکلش را با چیزهایی که پیش تر خوانده بودم تطبیق دهم تا بلکه به نامی برسم.پرنده روی تیر چراغ برق فرود آمده بو
نشستن روی نیمکت فلزی ایستگاه اتوبوس یک معنی بیشتر ندارد:منتظری.منتظر رسیدن اتوبوس،منتظر آمدنِ دیگری.
امروز من هم وقتی منتظر بودم،وقتی روی یکی از آن نیمکت های سرد،رو به روی تیر چراغ برق نشسته بودم،حواسم کمی بیشتر جمع دنیا شد.انتظار حواس آدمی را جمع می کند!
امروز پرنده ای دیدم که شبیه به دیگر پرنده های دایره ی شناختی ام نبود.سعی کردم سر و شکلش را با چیزهایی که پیش تر خوانده بودم تطبیق دهم تا بلکه به نامی برسم.پرنده روی تیر چراغ برق فرود آمده بو
فردا جلسه دفاعم است...
البته نیم ساعت یک ساعتی با خبرهای ضدونقیضی که منتشر می شد معلوم نبود جلسه دفاعم برگزار می شود یا نه که خداروشکر دانشگاه های تهران تعطیل نشد و من فردا دفاع می کنم ان شاالله.
 
و بعد رها می شوم:)
 
منتظر زندگی هیجان انگیز پس از دفاع هستم. خانه و زندگی قرار است بالاخره از شلختگی در بیاید و از نیمرو و کنسرو نجات پیدا کنیم، مامان از دست تلپ شدن های گاه و بیگاهمان برای شام و ناهار راحت شود، کاری که باز  نزدیک یک ماه تعطیلش کردم من
 
یه چیزایی تو زندگی هست که متخصص لازمه، هر چی خراب شد یه تعمیرکار داره یه کسی که بلده حلش کنه و کارش اینه حالا یه وقتایی متخصصه میتونی خودت باشی حتی اما وقتی یه مشکل بزرگتر که هیچ عقلی اونو نمیتونه حل کنه پیش میاد، از اونا که دستت به هیچ جا بند نیست و فقط و فقط خدا میدونه و بس میریم سراغ توسل ازش میخوایم و واسطه میاریم، سراغ کتابهای دعامون میرم و از این و اون میپرسیم چی کنیم که حل شه چی خوبه براش و منتظر میشینیم که معجزه شو ببینیم ... نمیدونم چ
با جمعی از اهالی رسانه به بازدید سایت هسته‌ای نطنز رفتیم که نامش مزین به نام شهید هسته‌ای احمدی روشن است. قرار بود در این روز سایت نطنز خبرساز باشد؛ خبری در راستای دفاع از حقوق هسته‌ای کشورمان و اقدام متقابل در برابر بدعهدی‌های طرف غربی در توافق هسته‌ای.
ادامه مطلب
به نام تنها حقیقت عالم
کجا هستند برادران من! آنانکه در شاهراه دین بر مرکب های حق سوار گشتند و در مسیر حق قدم گذاردند؟! أین عمار؟!أین ابن التیهان؟! أین ذو الشهادتین؟! وکجا هستند امثال آنها از برادرانشان؟! آنانکه در نوشیدن شربت مرگ با یکدیگر هم پیمان شدند؟! تا پای جان برای حقیقت بودند تا آنجا که حقیقت در رگهایشان جریان داشت..
بیایید خون دیگری در رگهای خود احساس کنیم؛ انگار همگی مرده ایم. نه ما بلکه عالم ، جان در بدن ندارد. تنها انتظاری سرد...بس است
اینکه یکی رو منتظر بزاری و بعد ده روز بیای و بگی فکر نمیکردم منتظرم باشی افتضاحه ینی هر کی اینکارو کنه یه عوضی تمام عیاره
حالا هر دلیلی میخواد داشته باشه... ولی خب صادقانه میگم اگه واقعا خودشو به آب و آتیش زده باشه تا بتونه بیاد ولی بازم نتونسته حق میدم بهش و خب راهی هم نبوده که بتونه بهش بگه نمیتونه بیاد و منتظرش نمونه و کلی عذر خواهی کنه هم حق میدم بهش
اینجا اگه اون طرف مقابل کلی ناراحت بشه و دلخور بشه و حتی بعد ده روز هنوز منتظر اون فردا بعد ا
من آخر هفته ها رو دوست دارم چون تو، این روزا پیش مادرتی و خوشحالی. من تمام طول هفته برای آخر هفته لحظه شماری می کنم چون تو بی صبرانه منتظر رسیدن این روزی. بعد از آشنایی ما بهترین روز هفته در نظرم، از یکشنبه به پنجشنبه تغییر کرد چون روزی بود که تو بدون استثنا هر هفته منو دعوت می کردی خونتون. من، تو و مادرت. فقط خودمون سه تا. خونه ی مادرت تو خوشحال بودی. می خندیدی. لبخند یک لحظه هم از صورتت پاک نمی شد. تو مادرتو بی هوا بغل می کردی. هی بهش می گفتی که دل
آخر شب خوابت که می آید نتوانستنی از جنس پیری به سراغت می آید،شبانه روزی که هدر رفت،عمری که آب رفت. هر چه قدر تلاش می کنی قلم،عصای دستت شود تو و قلم با هم زمین می خورید. چشمانی که صبح بی دلیل باز شده بودند آخر شب با دلیل بسته می شوند، دلیلش می شود خستگی یا همان زندگی. به دنیا می آییم تا از دنیا برویم، از خواب برمیخیزیم تا دوباره بخوابیم، این همان صفر شدن سیصد و شصت درجه است. می گویند شب را مایه ی آرامش قرار دادند، آرامشی که در بیداری به دنبالش بودی
 
آخِرِ هفته مه چِش راه کَشِنه مه روح پسر و دِتِر وه تَجِنه سَرِ قِرار نِهِن دل ره گِرنه غم خو وِزه گِرنه، مه گِس پَر کَفِنه 
ترجمه فارسی
آخر هفته چشم‌به‌راه و منتظر فرزندانم هستم روح من بخاطر دیدار پسر و دخترم بی‌تابی می‌کند چنانچه سرقرار به دیدارم نیایند دلم را غم فرا می‌گیرد خواب به چشمانم نمی‌آید، ناراحت و افسرده می‌شوم
دوستعلی علیخانی/ مرداد نود و هشت 
با توجه به این حرکت اپیک گیمز ، باید منتظر یه تغییر بزرگ یا یه انقلاب گرافیکی در سیزن 10 باشیم...کنسول پلیرا در این رابطه هیچ مشکلی نخواهند داشت ولی انتظار میره که حجم آپدیتا بعد سیزن 10 به شدت بالا بره!!اکثر پیج ها دلیل این حرکت رو اومدن یک مپ جدید یا تغییرات کامل در مپ فعلی عنوان کردند ، بعضیا اونو به تغییر گرافیکی محیط بازی به صورت واقع گرایانه تر مرتبط دونستند .تنها حدود 30 روز تا اتمام سیزن باقی مانده و البته باید منتظر یک لایو ایونت در سیزن 9
در حال گوش دادن قطعه ی "مقدمه کاروانیان" از آلبوم خراسانیات بودم. نمیدانستم بیکلام است. از اول تا آخرش را منتظر شروع آواز بودم. قطعه تمام شد در حالیکه از آن نوازش زیبا هم هیچ لذتی نبرده بودم.
میپرسم: چند درصد زندگی، اینطور گذشته است؟
پاسخ میدهد: انّ الانسان لفی خُسر...
 
 
 
+ علاقمند بودنم به موسیقی سنتی و کلاسیک دارد به من یاد میدهد که سعی کنم به جای منتظر یک اتفاق خاص بودن، از همین چیزی که الان دارم نهایت استفاده را بکنم و لذتم را ببرم. شاید اصل
ثانیه ها می تازند بر جسم و روح انسان . گاهی زمان  بر جسم و جان قالب می شود.  گاهی جسم و جان است که بر زمان قالب می شود.  و نتیجه  اول جز پیری نخواهد بود و نتیجه دوم سرعت عملی ست که دست رقیبان را در حنا می گذارد.  
عشق اگر عشق باشد آرام و قرار را می ستاند و هله به پا می کند. سور و سات عشق که استخاره ندارد.و چشم منتظر به در، هم خواب و خیال... .  
متن ترانه امیرحسین نادری به نام سرگردون

من از داخل پوسیدمیه روحم که سرگردونهنه رفیقی نه همسایهتوخزون شهر گم شدمتواین سالها فهمیدمکسی جز خودم همراه نیستلابه لایه شهر شبهاروبا دلتنگیام میمیرممیشینم کنار پنجرهمنتظر‌ . . .منتظر کی...تواین غروبا نفس میگیرهکاش امشب گریم نگیرهسالهاست برنگشتهاون یادش رفته برگردهنمیدونه خیلی وقتهاین دلو از جاش کنده رفته
 
منبع : سایت نکست وان موزیک
 
 

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها